بلاگ

«تجربه ۱۵ دقیقه‌ای D&D: ماجراجویی ویزارد در سرزمین سایه‌ها»


تجربه ماجراجویی D&D: داستان ویزارد در سرزمین سایه‌ها
سلام رفقای ماجراجو! اگه همیشه کنجکاو بودی که دانجن اند دراگونز (D&D) چیه و دوست داری حس یه بازی نقش‌آفرینی فانتزی رو تجربه کنی، این داستان کوتاه ۱۵ دقیقه‌ای برات ساخته شده! تو این ماجرا تو یه ویزارد خفن به اسم الریک هستی و من، دانجن مستر (DM) تو، قراره دنیایی پر از جادو، خطر و تصمیم‌های هیجان‌انگیز برات بسازم. آماده‌ای؟ عصاتو بردار و بیا وسط این دنیای فانتزی!

راستی اگه اصلا نمیدونی دی اند دی چیه حتما اول مقاله دانجن اند دراگون بخش اول رو بخون

ماجرا از کجا شروع می‌شه؟
تصور کن توی یه جنگل باستانی و مه‌آلود ایستادی. ردای آبی پرستاره‌ت توی باد تکون می‌خوره و عصای جادوییت که از چوب درخت اژدها ساخته شده، توی دستته. یه ماموریت داری: پیدا کردن طومار گمشده‌ی نور که توی خرابه‌های معبد باستانی سایه‌زار پنهان شده. این طومار کلید نجات سرزمین از یه نیروی اهریمنیه که داره بیدار می‌شه. اما راه پر از خطره و هر انتخابت می‌تونه سرنوشتتو عوض کنه!
جلوتر سه تا مسیر می‌بینی:
غار تاریک: صدای آب و یه بوی عجیب ازش میاد. انگار چیزی اون تو کمین کرده.
پل معلق: یه پل چوبی قدیمی بالای یه دره عمیق و مه‌آلود. تخته‌هاش قراضه‌ان و باد شدید پل رو تکون می‌ده.
جاده جنگلی: یه مسیر باریک که بین درختای بلند گم می‌شه. ردپاهای عجیبی روی زمین می‌بینی.
گزینه‌ها:
برو به سمت غار تاریک.
برو به سمت پل معلق.
جاده جنگلی رو انتخاب کن.

اگه غار تاریک رو انتخاب کردی…
نور عصاتو روشن می‌کنی و قدم توی غار می‌ذاری. دیواره‌های مرطوب با خزه‌های درخشان پوشیده شدن و صدای خش‌خش از دور میاد. یهو یه عنکبوت غول‌پیکر با چشمای سرخ از سقف پایین میاد و بهت زل می‌زنه! عصاتو محکم می‌گیری. دو تا طلسم به ذهنت می‌رسه:
شعله آتش: می‌تونی یه انفجار آتیشی بزنی، ولی ممکنه غار ناپایدار بشه.
طلسم یخ: می‌تونی عنکبوتو منجمد کنی، ولی اگه طلسم درست کار نکنه، بهت حمله می‌کنه.
گزینه‌ها:

شعله آتش بزن.
طلسم یخ امتحان کن.
نتیجه شعله آتش: آتیش غارو روشن می‌کنه و عنکبوتو می‌سوزونه، ولی یه دیوار غار فرو می‌ریزه و راه برگشت بسته می‌شه. جلوتر یه تونل باریک می‌بینی که به یه اتاق سنگی با یه صندوق قدیمی منتهی می‌شه. صندوقو باز می‌کنی یا به مسیر ادامه می‌دی؟

نتیجه طلسم یخ: عنکبوت یخ می‌زنه و می‌تونی از کنارش رد شی.

به یه اتاق سنگی با یه صندوق قدیمی می‌رسی. صندوقو باز می‌کنی یا ادامه می‌دی؟
صندوق رو باز کنی: یه گردنبند جادویی پیدا می‌کنی که بهت قدرت تشخیص تله‌ها می‌ده، اما یه صدای غرش از ته غار می‌شنوی. فرار می‌کنی یا می‌مونی و تحقیق می‌کنی؟

ادامه بدی: به یه در چوبی حکاکی‌شده می‌رسی که روش یه معما نوشته: «فقط قلب پاک وارد شود.» در رو باز می‌کنی؟

اگه پل معلق رو انتخاب کردی…
با احتیاط روی پل قدم می‌ذاری. تخته‌های چوبی زیر پات قرچ‌قرچ می‌کنن و باد پل رو حسابی تکون می‌ده. وسطای پل، یه کلاغ جادویی روی طناب می‌شینه و باهات حرف می‌زنه: «من همیشه دروغ می‌گم. اگه بخوای به معبد برسی، باید مسیر پرتگاهو انتخاب کنی.» دو مسیر می‌بینی: یکی به معبد می‌ره، یکی به پرتگاه.

گزینه‌ها:
مسیر معبد رو انتخاب کن.
مسیر پرتگاه رو انتخاب کن.
نتیجه مسیر معبد: چون کلاغ همیشه دروغ می‌گه، این مسیر به یه تله جادویی می‌رسه که عصاتو برای چند لحظه غیرفعال می‌کنه. یه گرگینه از سایه‌ها بیرون میاد! می‌تونی با طلسم نور سعی کنی فراریش بدی یا با مبارزه تن‌به‌تن (با چاقوی جادوییت) بجنگی.

نتیجه مسیر پرتگاه: کلاغ دروغ گفته، پس پرتگاه راه درست بوده! از پل رد می‌شی و به خرابه‌های معبد می‌رسی. یه در چوبی حکاکی‌شده می‌بینی که روش نوشته: «فقط قلب پاک وارد شود.» در رو باز می‌کنی؟

اگه جاده جنگلی رو انتخاب کردی…
توی مسیر جنگلی قدم می‌ذاری. ردپاها رو دنبال می‌کنی و به یه کلبه متروکه می‌رسی. داخل کلبه یه کتاب جادویی روی میز بازه و یه صدای مرموز ازش میاد: «یه سوال جواب بدی، راه معبد رو نشونت می‌دم.» سوال اینه: «چیزی که شب می‌درخشه، اما روز خاموشه؟»

گزینه‌ها:
جواب بده: ستاره.
جواب بده: ماه.
کتاب رو نادیده بگیر و به مسیر ادامه بده.
نتیجه ستاره: کتاب درخشش ملایمی می‌کنه و یه نقشه جادویی نشون می‌ده که مستقیم به معبد می‌ره. به در چوبی حکاکی‌شده می‌رسی.

در رو باز می‌کنی؟

نتیجه ماه: کتاب یه تله جادویی فعال می‌کنه و یه روح جنگلی ظاهر می‌شه! می‌تونی با طلسم گفت‌وگو باهاش حرف بزنی یا با طلسم انفجار فراریش بدی.

نتیجه ادامه مسیر: از کلبه می‌گذری، اما مسیر گمراه‌کننده‌ست و به یه باتلاق می‌رسی. یه هیولای باتلاقی بهت حمله می‌کنه! با طلسم پرواز فرار می‌کنی یا با شعله آتش می‌جنگی؟

پایان حماسی ماجرا
هر مسیری که انتخاب کرده باشی، بالاخره به در چوبی حکاکی‌شده می‌رسی. در رو باز می‌کنی و وارد یه تالار سنگی عظیم می‌شی. وسط تالار، طومار گمشده‌ی نور روی یه پایه طلایی می‌درخشه. اما یه شبح نگهبان جلوت ظاهر می‌شه و می‌گه: «فقط اگه قلب پاکی داشته باشی، طومار مال توئه.» تو، الریک، با اعتماد به نفس جلو می‌ری و دستت رو روی طومار می‌ذاری. شبح لبخند می‌زنه و می‌گه: «شایسته بودی.» طومارو برمی‌داری و نور گرمی کل تالار رو پر می‌کنه. ماموریتت تمومه، ویزارد!

حالا وقتشه ماجراجویی واقعی رو شروع کنی!
این فقط یه نمونه کوچیک از دنیای پرهیجان D&D بود! اگه دلت خواست خودت توی همچین ماجرایی غرق شی و با دوستات داستان‌های حماسی بسازی، کافیه با شماره ۰۹۳۸۰۱۹۶۳۴۲ تماس بگیری تا یه دانجن مستر حرفه‌ای بهت معرفی کنیم. تازه، می‌تونی اپلیکیشن دایموند گیمز رو از  (https://www.diamondgames.ir/download) دانلود کنی و کلی بازی فکری و نقش‌آفرینی آنلاین باحال تجربه کنی. بیا وسط ماجرا!

ارسال نظر